sEvinin

Hem Türkü Hem de Farsı Bu da bücür dü da

sEvinin

Hem Türkü Hem de Farsı Bu da bücür dü da

پول

پارسال تابستون چند هفته ای کار کرده بودم, دو هفته ی آخرس عملگی بود. اما امسال تابستون نه. کار نکردم, مجبور بودم درس بخونم, کار نیمه وقت هم پیدا نکردم. البته یه چند تایی پیدا کردم همشون فکر می کردن بچه م و با روز سه چار تومن میام از صبح تا شب براشون کار می کنم. نمی دونم چرا همه فکر می کنن من بچه ام. شاید از بس قیافم مثل اسکلاس! تابستون کار نکردم چون مجبور بودم درس بخونم, این دلیلش اینه که تو ریاضی دو مونده بودم, چون سر جلسه امتحان درس افتاده بود صندلی جلوییم. هر وقت می خواستم سرمو بلند کنم که خیر سرم یه کم تمرکز کنم میدیدم سر حال و خوشحال داره می نویسه. خیی حالم گرفته می شد. دیگه قاط زدم بلند شدم ورقه رو دادم دست مراقب. ورقه ای که درسشو چهار هفته ی کامل خونده بودم. ریاضی دو پیش نیاز اصلی درسای این ترمه. خلاصه گند زدم به تابستونم. الانم پول ندارم واسه خودم لباس بخرم, پول ندارم کتابامو بخرم. استاد کارتو گفته برا هفته ی بعد وسایل نقشه کشی بخرین, اون طور که بچه ها گفتن سی چهل تومنی میشه. الان دارم با لباسای کهنه میرم سر کلاس, با لباسایی که حتی باهاشون نمیشه رفت سر کوچه. خلاصه دیگه چاره ای برام نمونده. البته چرا یه راه مونده ... ؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد